آدم تلاش «احمقانه» کم ندارد در زندگی اش. از آن تلاش ها که غالبا هیچ منفعت و اجری ندارند، یا در کوتاه مدّت ندارند. امّا همین تلاش ها شبیه تکیه گاه زندگی شان است در هیاهو و سیلاب زندگی . چرا گفتم سیلاب؟ چون زندگی راحت ما را با خود می برد به جاهایی که نمی خواهیم و ول می کندمان به امان خدا. هر کسی از این رها شدن و ول شدن در دست اتفاقات می ترسد. هر کس به طریقی از آن می گریزد و تلاش های «احمقانه» همان راه های گریز از این ول شدن است. همان پیدا کردن شکافی یا حفره ایی برای بذر وجود است تا شاید در سنگی، خاکی ، لب آبی قرار بگیرد و جوانه بزند.

«نوشتن» یکی از احمقانه ترین این راه هاست . و هر چه کاری جنون آمیزتر و دور از عقل «معاش» و غریزه «زیستن» باشد، نتیجه اش شخصی تر و خصوصی تر است و هر چه این نتیجه خصوصی تر ، ریشه ی در خاک و سنگ فرو رفته شاید محکمتر باشد یا شود. آدم در زندگی اجتماعی حرکت دارد، در میان سیل و بی نظمی زندگی هم هست، اما فردیّت و شخصیّت او را همین کارهایی می سازد که گاه رو در روی اجتماع می ایستد. همان کارهای که اجتماع آنها را احمقانه می نامد و نه فرد. 

نوشتن احمقانه است، بی مزد است و اجر، شاید کسی تو را هیچ وقت نشناسد و نبیند، اما می تواند بشود نقطه ی شروع رشد و شخصیّت تو .

بنویس اگر میل احمقانه ات در زندگی با کلمات رفیق است. بنویس و خود خودت باش!


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

شوق پرواز رنگین کمان نوشته‌های نغمه محمدنیا {ادبیات فارسی هفتم} فانوس دانشمند کافه گرام Amber دانلود کتاب ادبیات جامع کنکور آموزش شرطبندی استراتژی و روشهای مناسب برای موفقیت در شرطبندی بررسی و معرفی سایت های شرطبندی