نیما یوشیج ، مبدع و پایه گزار شعر نیمایی است. نمی گویم شعر نو، چون شعر کهنه و نو ندارد! شعر لباس نیست که زمانی نو باشد و چند وقتی که از پوشیدنش بگذرد کهنه شود. شعر خوب و بد دارد؛ این را هم نمی شود گفت. شعر طیف بسیار گشترده ایی را در برش می گیرد که هر کسی که دست به سرودن بزند جایی از این طیف می ایستد. اینکه در کدام نقطه ی این طیق وسیع باشد این شاعر، دست او و درک و زبان و ذهن اوست؛ و البته دست زمانه ای که در آن زیست می کند. 

نیما یوشیج به حق از آنهاست که در نقاط پررنگ و پرقوت این طیف جا دارد. امروز که اسمش بر زبان است و بسیاری از شعرهایش حتا به فرهنگ عام هم راه یافته. راه او راهی بود برای گشایش در فضای تنگی که زبان و ادبیات ما در آن جا خوش کرده بود. در یادداشت قبلی در مورد آشنا زدایی مقداری از تصورات و برداشتهایم را از شعر او نوشتم. اما از خوانش و فهم شعرهایش که گاه مشکل می شود برای ذهنی که به راه خاص او آشنیی ندارد، باید بگوییم. و از چراغهای راهگشایی که این جاده را برای ما روشن میکند. سراغ این چراغ ها را امروز در صدها کتاب و مقاله و سخنی که پیرامون کار او رفته می توان دید و شنید: هر چند این کارها هم از خوب و رسا تا ناقص و نارسا زیاد دارند. اما چراغی که خود او بر این راه افروخته کدام است: یادداشت هایی که پیرامون کار و زندگی و شعر نوشته است.

گویا نیما یوشیج می خواست تا مقدمه ایی کامل و جامع درباره ی کارش بنویسد. یا وقت نشده یا نتوانسته یا نخواسته است. اما انبوهی نوشته های دیگر در قالب های دیگر از او مانده که شاید کار این مقدمه را بر دوش بکشد. از او کتاب های «نامه ها»، «یادداشت های روزانه» ، چند مقاله و کتابی با عنوان «حرفهای همسایه »باقی مانده. چند اثر دیگر منثور هم هست که مانند اینها هستند. نیما در این آثار که بیشتر جنبه ایی خصوصی و بیشتر روی با خودش صحبت کرده و از چند و چون کار و زندگی اش گفته. از نگاهش به شعر، ادبیات، جامعه و زندگی. و در این یادداشت ها که بیشترشان در زمان حیات خودش چاپ نشده مسیر خودش را مشخص میکند، مسیری که به درد پیروان راه او در شعر هم بخورد. پیروانی که بعدها این مسیر را صاف و هموار کردند برای پیمایش شعر مدرن و درست فارسی. نام هایی مانند مهدی اخوان ثالث، احمد شاملو، نصرت رحمانی، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، احمدرضا ، یدالله رویایی و بسیاری دیگر این مسیر و دقایق و پیچ و خم هایش را شناختند و آنرا به کار بستند. از لابلای حرفهای آنها این حرف به گوش میرسد که جدا از شعر نیما، آنها از نوشته هایی که نام برده ام هم بسیار بهره برده اند. 

این نوشته ها و سبک و سیاقشان، راستی و صداقتشان و دید باز و همه جانبه ی نویسنده شان را به دنیا و زندگی نشان می دهد. نشانی از یک ذهن که در فکر تغییری اساسی است. در فکر رهایی و آزادی و برگشت به زندگی واقعی. و این زندگی و نشانه هایش با زبانی که قصد دارد امکانات و جلوه ی خود را باز کند و محصور نماند جلوه می یابد. نیما یوشیج پلی است میان دنیای گذشته که باید از آن رد شد و به دنیای جدید قدم گذاشت. و او بود که یک تنه پایه هایی این پل را بنا نهاد تا نسل و نسلهایی از آن عبور کنند و در چنبر ناتوانی و عقب ماندگی نمانند. 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

معرفي صنايع دستي ايرانيان میلگرد آهن لوله استیل مهزیار فولاد باربری سراسری ایران Jennifer EMDAD AMLAK OF IRAN بازار رسمی املاک و خدمات ساختمانی ایران-امداد املاک ایران جهان رایانه Michael