زمان دور یک میدان میچرخد برمیگردد سر جای اولش. این یک فرضیه ی  درجه یک است در مورد زندگی. هر کاری که کرده ای، باز هم تکرار خواهی کرد. گفتم «فرضیه»؛ پس قطعیت ندارد. اما جالب است. حالا این را نوشتم تا حضورش را حالا در زندگی ام ببینم: کاری که باید پانزده سال پیش میکردم و دلم میخواست نکردم تا الان بنشینم و پیگیرش شوم. یادگیری یک آمادگی برای پذیرش و یک محیط فکری مساعد میخواهد. گاهی هزینه ی رسیدن به این هر دو زیاد است: شاید یک دهه از زندگی، دست و پا زدن میان تجربه های مختلف و برگشتن به جایی که همیشه دغدغه ات بوده. 


حالا مثل یک شاگرد دبیرستانی نشسته ام و درس میخوانم. دوباره شروع کرده ام به درست درس خواندن: یادگیری داستان، شعر، خواندن، نوشتن، درست خواندن و نوشتن و بهره وری از ذهن. با روحیه ی یک پسر پانزده ساله برای پیشرفت، برای یادگیری و دست آخر کله ی پدر هر چه حرف مفت و مصلحت جویانه و محافظه کارانه!! زندگی با ترس ، مخصوصا در خلوت خودت مفتش هم گران است.


حالا برو مشق ات را بنویس ای پسر دبیرستانی!


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

mahsangroup Nick پزشکی علوم تربیتی 325.parsablog.com قالَ رَبِّ انْصُرْنی‏ عَلَى الْقَوْمِ الْمُفْسِدینَ Mandi نمایندگی هایگلاس ای جی تی ایشیک فرامید پایگاه خبری تصویری فرارو