چه زیبا بافتی زلف عروسان شب من را

که از هر زلف، صد شب شد، زمان بی تو و من را

به دستانت گره کردی، شب و شعر و شرابم را

که هر دم آروز کردم، تو بودی جای اینها را

از این دیوار و این سایه، که عمری همدم غم بود

بپرس و راست را بشنو، که هم قصه شوند من را

از این حالی که من دارم، غزل شاید توان گفتن

ولی با تو چه باید گفت؟ از این ما و تو و من را 



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

عکس و مدل 2019-98 شاعر دلگیر(کلاغ)POKEY.POET AMISS COSMETIC ghahramani نوشته هاي يک مسلمان تازه مسلمان وبلاگ اختصاصی شهر بلداجی کافه بازارک درب اتوماتیک سایبان برقی ادبیات فارسی