با همان لگن پاره  که تکنولوژی حداقل دو دهه قبل را دارد، و به لطف دلّالگی و رجّالگی و نهایت بی ثباتی مملکت، قیمتش چند برابر شده و پشت فرمان ماشین چنان نشسته که به قول استاد اخوان ثالث که در وصف مدیران پر تبختر و پر مدعا گفته بود: چون خاقان چین بر پشت فیل، یا قیصر روم بر ارابه ی طلا! اما به نظرم استاد برای ایشان خیلی مایه گذاشته؛ وگرنه نه آن آهن پاره ی تابوت متحرک، فیل و ارابه ی طلا، نه صاحبانش قیصر و خاقان هستند . خلاصه چنان نگاه میکرد که انگار من پیاده باید فدای زیر ماشین ایشان شوم!

به قول نویسنده ایی که میگفت: ما بزرگراه داریم، ماشین های گران و خوب هم داریم، برج و آپارتمان هم داریم، اما اینها همه وارداتی است، مال ما نیست. ما هنوز همان بافت مردمی سنتی را داریم. روابط ما هنوز ارباب رعیتی است. اینکه این نویسنده چه قدر درست یا غلط گفته به کنار، اما اینکه واقعا هنوز پیشرفت نکردیم را باور دارم. اینکه افراد هیچ وقت در چنین جوامعی آدم حساب نمی شوند. فردی که می تواند با قدرت فکر و خلاقیت ماشین درست کند، ارزشش بسیار پایین تر از ماشین است. دوست ندارم بحث را رویایی و غیرممکن کنم. دوست ندارم آه و ناله کنم. اما دوست دارم از این که ثروت واقعی یک مملکت به باد فنا میرود و هیچ کس حواسش نیست حرف بزنم: فرد.

فرد در این جامعه یعنی پشم، کشک، یا یک پر کاه در باد! دروغ نگفت آن رئیس جمهوری که ده سال پیش بلند داد زد: حالا یک عده خس و خاشاک، این گوشه کنارها!  او ناخودآگاه شاید تز و فرضیه ی برخورد با آدمها در جامعه ی ما را بیان کرد. طرز برخوردی که قرنهاست نسبت به آدمهای مختلف این جامعه روا داشته شده. یعنی پشم ، کشک، خس و خاشاک .یعنی هر وقت با این مردم کار داریم یا میخواهیم از شان سواستفاده کنیم هستند و هر وقت صدای ناهمگونی بدهند نیستند، نباید باشند. این همان جامعه و سیستمی است که با هزار جور ماله کشی و مالیدن رنگ و ظاهر تمدن به آن، درست شدنی نیست.

ایران یک دهات بزرگ و ورم کرده است. یک عده ارباب، بقیه ی رعیت بی چون و چرا. 




مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Ashley دستگاه قالیشویی سخنور با ضمانت نامه کتبی و قیمت استثنایی مدیرپیامک وبگاه ابهر جادوگر ایرانی jahane penhan/جهانی پنهان تقويت حافظه ساختمانینو emohtava Andrea