دنبال معنای «عارضی» در لغتنامه های آنلاین میگشتم. راستش دیروز در کتابی به آن برخوردم. یک بنده ی خدایی که خودش را کارشناس و عالم فرض میکرده، در یک برنامه ی تلویزیونی، بیش از سه دهه پیش گفته که : نوشتن یک امر عارضی است! یک شاعر هم آمده در یک شعر او را حرف او را موشکافی کرده با زبان خودش و منتقد این حرف شده. حالا معنی عارضی چیست؟

در علم منطق(من منطق نمیدانم، اینطور که جست و جو کردم این بحث مربوط به علم منطق است), امر عارضی در مقابل امر ذاتی قرار میگیرد. امر ذاتی هم امری است که از وجود می آید و به قول عامیانه تر امر اصل کاری است. در مقابلش امر عارضی است. که میشود امر فرعی! یعنی بود و نبودش شاید خیلی توفیری در زندگی ندارد. 

حالا برمیگردم به حرف جناب کارشناس چند دهه قبل و شاعری که جوابش داده: این شاعر در مقدمه ی این شعر نوشته که «نوبسنده و نویسندگی» امری عارضی می تواند باشد؛ چون یک کار فیزیکی و بدنی است. میشود نکرد و هیچ اتفاقی هم شاید نیفتد. او ولی «نوشتن» را امری ذاتی میداند، یا حداقل امری که به تدریج درون یک فرد ذاتی میشود. کاری که حتا اگر در بیرون جلوه ایی نداشته باشد، به شکل مداوم و پیوسته در ذهن «نویسنده» ادامه دارد. 

یعنی حرف این شاعر را در جواب حرف آن کارشناس اینطور میشود معنی کرد که« نوشتن» امر ذاتی و همیشگی در جان و روح آدمی است که نه همیشه، ولی بیشتر اوقات« نویسنده» است . آقای شاعر میگوید که نوشتن را نمیشود از چنین ذهنی گرفت، نمی شود به او گفت این کار را نکن. دست او نیست. اگر به تقدیر اعتقاد داشته باشیم، این امر همان تقدیر اوست. 


اما من هم در حرف آن کارشناس مانده ام. از ظواهر کار برمی آید ایشان خواسته که با این حرف نوشتن و نویسندگی را یکجا بکوبد و بمالاند. و من نمیفهمم او با چنین ارزشی که برای «ابزار انتقال تجربه و علم» قائل است، دقیقا در چه زمینه ایی کارشناس بوده یا شده؟؟؟ 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

آگهي و تبليغات تابش صبح اردکان دانلود مداحی محرم 98 دانلود مداحی محرم جدید 98 طراحی سایت و فروش محصولات ساختمانی دف دیوانه شیخ عبدالله دشتی بلاگ شخصی سرباز کوچک دختری ازنسل حوا