بر لب پرتگاهی نشسته بودیم، منظره روبرویش همین است که در عکس پیداست. چای بود و سیگار و هوایی که هیچ از پاکی و پیراستگی کم نداشت. اما یک عکس چه قدر از حجم پیش رو همراه با حس های پیچیده و در هم رفته را نشان می دهد؟ عکس چه قدر از ترس یا دلهره یا شعف و حس سبکی را نشان می دهد؟ و چه قدر راحت و سخت  است دیدن منظره از پشت یک لنز شیشه ایی و هم حس شدن با کسی که با عرقریزان خود را رسانده به آنجا که این منظره بی هیچ واسطه پیش رویش پهن شود؟

                                                  ***

از بالا که برگشتیم و جایمان امن و خیال خاطرمان راحت، دوست گفت بنویسیم از این صعود. از نفس های تنگ و از هر چیز که دور و برمان عجیب بود و خاطر را آزرده بود. آزردن به خاطر غریبه بودن بود. به خاطر غریب بودن با دنیایی بود که همه با هم آنجا آشنا بودند. همه در هماهنگی و یکدستی خودشان که شاید ناخواسته هماهنگ بودند. آنچه که ناموزون بود لابد بودن ما در آنجا بود ، ما در تمام این دنیا همان بودیم که آمدنمان آرامش را به هم ریخت. و این فکر که آدم و حضورش همیشه آرامش را به هم ریخته؛ همان روزی هم در  داستان های دینی هست و خدا انسان را آفرید آسایش و آرامش را از دنیای راحت قبل از او گرفت، شیطان آواره شد، آدم و حوا خطا کردند و این خطا را با خودشان روی زمین آوردند.

این قصه تکرار می شود به اندازه همه نسل ها و آدم ها. هر جا که آدم می رود اشتباه است، انگار رفتنش شروع این اشتباهات است. انگار باید باشد تا نظمی به هم بخورد و خود این انسان زور خرج کند تا نظمی ناقص جای نظم سابق بیافکند. 

از روز و ضرب ما در بالارفتن و عرق ریختن و آتش بپا کردن، صبح یک روز آرام برای سنگ و کوه و کل و بزها و کبک ها و تیهو و گنجشک ها به هم ریخت. مار خمیازه کش را سمت شکافی برد تا از شر ما مصون شود و رد پایی از ما جا گذاشت که نشان این ناخوانده بودنمان باشد. ما که برگشتیم لابد هر چه بود در شب به کار و بار خود بازگشت. ما که برمی گشتیم بارانی می بارید تا شاید لکه های بودن و رد رفتنمان پاک شود. ما مقهور شدیم اگرچه خیال می کردیم برنده ایم. آنچه در ما ،از آنجا که رفته بودیم ماندگار تر است تا حضور ما که زود پاک می شد. و می شد نبودنمان ، که انگار هیچ وقت نبوده ایم . 

. اینها که نوشتم  از همان خواستن دوست و خواستن خودم است؛ نوشتنی که تجربیات را آنطور نظم میدهد تا تصویر بهتری از یادبودها و آنچه که کار ما بر خاطر ما نقش می اندازد ، ترسیم کند. 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

بلاگ من David مجله سرگرمي سایت رودکی آروان حقوق و اجتماع بلآدونآ دکلمه های مهان مهدیزاده فیلم سریال98 اسپرت دوربین | ویدئو دیتا پروژکتور ، وایت برد هوشمند و پرده نمایش ، ویدئو دیتا پروژکتور ، وایت برد هوشمند ، پرده نمایش